انتظار
انتظار
آب کم جو تشنگي آور بدست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
هر کجا فقري نوا آنجا رود
هر کجا دردي دوا آنجا رود
مثنوي
همه دنبال آب ميگردند در حالي که از آب مهمتر تشنگي است و اگر کسي تشنه بشود خود به خود آب سراغ آن ميرود واگر کسي گرسنه بشود حتما غذا سراغش خواهد آمد
در زيارت اميناللّه هست که ميگويد: «وَ مَناهِلَ الظِّماءِ مُترَعَه »
يعني «سفرهاي آب زيرزميني و چشمه ها و برکه هاي پر آب براي آدمهاي تشنه آماده است و همچنين سفرههاي رنگين و پر طعام» البته براي کساني حکايت ميکند که گرسنه، فقير و تشنه باشند اگر کسي اين سه چيز سراغش آمد بلافاصله بايد بداند که در مسيري قرار گرفته که دارد به چشمه هاي آب نزديک ميشود وبه معنويتي مشرف ميشود فقط:
بي تابي، بيحوصلگي، رنجيدن و دل مردگي عاملها و آفتهايي هستند که تشنگي و گرسنگي را خراب مي کنند کسي که تشنگي و گرسنگي به سراغش آمد بايد منتتظر بشه و آن را با آغوش باز بپذيرد.
معناي انشااللّه هم همين است انشااللّه کلمه خيلي بزرگي است يعني همه کارها دست خداست و خداوند براي همه کارها در عالم يک حساب و مهندسيهاي بسياردقيق انجام داده مثلا امکان اين نيست که امکان اين نيست که آدم قبل از اينکه دوره بلوغ برايش سپري شود. بلوغ به معناي رسيدن است مثلا فرض کنيد شما ميخواهيد يک لقمه بزرگ به اندازه کره زمين بخوريد براي انجام اين کار بايد صبر و تحمل بکنيد و آن قدر بزرگ شويد که دهانتان کره زمين را ببلعد ولي اگر بيحوصله و بيتاب بوديد هم لقمه را حرام مي کنيد و هم خود را هلاک معناي انتظارهم همين است.
انتظار دو رکن دارد: درک فقر ونارسايي و ديگري صبوري کردن و انتظار کشيدن.
انتظار اولش تلخ است که به اين مرحله صبر گفته ميشود. صابر به کسي گفته ميشود که آن تلخي را ميتواند بخورد و تحمل مي کند بعد کم کم اين فرد در حال بزرگ شدن است و به يک بلوغ در حال نزديک شدن است و به مقام تسليم ميرسد يعني اون ميوهاي که قبلا تلخ بود ديگر برايش بيمزه شده است که اسم اين مرحله تسليم نام دارد بعد از اين مرحله همان ميوه تلخ که بيمزه شده بود کم کم رو به شيريني ميرود و به مقام بزرگ رضا مي رسد يعني به همان جايگاهي که دقيقا همان ديدگاه آن مهندس رو پيدا ميکند و وقتي به اين مقام بزرگ يعني رضا رسيد مي فهمد که:
هرچه آن خسرو کند شيرين بود
خاصه کان ليلي اين مجنون بود
الهُمَ صَلِ علي محمد وَ آلِ محمد